امروز در رابطه با
کار عمیق اثر کال نیوپورت
خلاصه ای از 4 ایده کلیدی این کتاب صحبت می کنیم.
ایده کلیدی اول:
چندوظیفگی و حواسپرتی دشمنان بهرهوری هستند.
بسیاری از مردم فکر میکنند که انجام دادن چندین کار بهطور همزمان بهترین استفاده از زمانشان است، اما این منطق کاملاً اشتباه است. زیرا چندوظیفگی برابر با بهرهوری نیست. سوفی لروی، استاد کسبوکار در دانشگاه مینهسوتا که در سال ۲۰۰۹ تحقیقاتی در این زمینه انجام داده است، نشان میدهد چرا اینگونه است.
او نشان میدهد که هنگام تغییر از کار A به کار B، توجه ما همچنان به فعالیت اول متصل میماند، به این معنی که تنها میتوانیم نصفهنیمه روی فعالیت دوم تمرکز کنیم که این امر به عملکرد ما آسیب میزند. آزمایشهای او شامل دو گروه بود: گروه A روی معماهای کلمات کار میکردند تا زمانی که او آنها را متوقف کرد و به خواندن رزومهها و گرفتن تصمیمات فرضی در مورد استخدام هدایت کرد؛ گروه B اجازه داشتند معماهای خود را تمام کنند و سپس به رزومهها بپردازند.
در بین این دو وظیفه، لروی یک آزمون سریع انجام میداد تا ببیند چند کلمه کلیدی از معماها هنوز در ذهن شرکتکنندگان باقی مانده است.
نتیجه؟
گروه A بسیار بیشتر بر روی معما متمرکز بودند و بنابراین کمتر بر روی وظیفه مهم استخدام فرد مناسب تمرکز داشتند.
خلاصهاش این است که چندوظیفگی برای بهرهوری مناسب نیست. همچنین، همیشه به صورت الکترونیکی متصل بودن نیز خوب نیست. در واقع، حتی اگر به نظر بیضرر بیاید که تبهای شبکههای اجتماعی و ایمیل را در مرورگر وب خود باز نگه دارید، همین که چیزهایی روی صفحهنمایش شما ظاهر میشوند، کافی است تا تمرکز شما را منحرف کند، حتی اگر بلافاصله به اعلانها پاسخ ندهید.
برای مثال، یک مطالعه در سال ۲۰۱۲ توسط شرکت مشاوره مککینزی نشان داد که کارمند متوسط بیش از ۶۰ درصد از هفته کاری خود را صرف استفاده از ابزارهای ارتباط آنلاین و گشتوگذار در اینترنت میکند و تنها ۳۰ درصد از آن را به خواندن و پاسخ دادن به ایمیلها اختصاص میدهد.
با وجود این دادهها، کارمندان احساس میکنند که بیشتر از همیشه کار میکنند. این به این دلیل است که انجام وظایف کوچک و جابجا کردن اطلاعات باعث میشود احساس کنیم مشغول و موفق هستیم، اما در واقع این فقط ما را از تمرکز واقعی باز میدارد.
ایده کلیدی دوم:
روشهای مختلفی برای دستیابی به کار عمیق وجود دارد که همگی نیازمند نیت و اراده هستند.
پس حالا که میدانید برخی از موانعی که در راه کار عمیق ایستادهاند چیستند، اما چگونه میتوانید آنها را غلبه کنید؟ هرچند استراتژی جهانی وجود ندارد، اما اینجا یک راهنمایی است که ممکن است برایتان مفید باشد:
اولین راهکار رویکرد منسوکی است. این استراتژی به وسیله حذف همه منابع حواسپرتی و جدا کردن خودتان مانند یک راهب کار میکند.
ایده کلیدی سوم:
تمرکز کنید و در استفاده از فناوری انتخابگرا باشید.
در دنیای مدرن، مغزهای ما به تنهایی به تمایل به حواسپرتی عادت کردهاند. در نهایت، همه جا که نگاه میکنیم، مردم به صفحههای خود چسبیدهاند، بازی میکنند، پیام میفرستند یا به صفحات فیسبوک خود رویت میدهند.
مشکل این است که مغزهای ما به سادگی به حواسپرتی پاسخ میدهند. این به این دلیل است که تکاملی نگاه کردن، این حواسپرتیها میتوانند خطرات یا فرصتهایی ایجاد کنند. به همین دلیل، برای ما سخت است که به طور عمیق بر روی یک وظیفه تمرکز کنیم.
ایده کلیدی آخر:
برنامهریزی همزمان برای کار و زمان آزاد اساسی برای بازسازی انرژی است.
وقتی که از محل کار یا انجام کارهای روزانه برمیگردید، اغلب تنها چیزی که میخواهید انجام دهید، خب، هیچ. و برای بسیاری از ما، این به معنای نداشتن زمانهای مشخصی است که باید وظایف را انجام دهیم.
اما به طرز عجیبی، ما به طور معمول هر شب در همان روال گیر افتادهایم: تلویزیون تماشا میکنیم، از گوشیهایمان گذر میکنیم یا به کامپیوترهایمان نگاه میکنیم. سپس، وقتی که سرانجام زمان خواب رفتن فرا میرسد، احساس میکنیم که خستهتر از زمانی که به خانه آمدهایم هستیم، که باعث میشود انرژی ما برای روز بعد به طور کامل به خرج داده شود.
این نکات تنها بخشی از این کتاب بودند، برای مطالعه بیشتر از این نویسنده می توانید خلاصه ای از 8 ایده کلیدی کتاب مینیمالیسم دیجیتال را مطالعه کنید.
و ممنون برای وقتی که گذاشتید
on کار عمیق