هوش مصنوعی جای خود را در سراسر صنایع بازکرده است و سلامت روان نیز از این قاعده مستثنی نیست. چشمانداز سلامت روان که از لحاظ تاریخی کمبود بودجه دارد و برای بسیاری غیرقابل دسترس است، با ظهور پلتفرمهای مبتنی بر هوش مصنوعی که گزینههای درمانی قابل دسترستر، کارآمدتر و مقرون به صرفهتری را ارائه میدهند، در حال تغییر است.
با این حال، این تغییر همچنین نگرانی هایی از جمله خطرات حریم خصوصی، سوگیری ها و اتکای بیش از حد به فناوری را ایجاد می کند. افزایش هوش مصنوعی در سلامت روان ممکن است به کاهش فشار ناشی از کمبود جهانی متخصصان کمک کند .
اما هزینه ها چقدر است؟
هوش مصنوعی کنار شما خواهد بود :
برای بسیاری، دسترسی به درمان سنتی دشوار است و در قسمت های مختلف جهان هزینه های روان درمانی بالاست و گاهی وقت گرفتن از پزشک ها زمان زیادی از افراد تلف میکند.
وارد پلتفرم های درمانی هوش مصنوعی شوید که اغلب مقیاس پذیرتر و مقرون به صرفه تر هستند.
مقاله ای در مجله Administrative Sciences منتشر شد که اظهار داشت: «استقرار درمانگران مجازی و سیستمهای نظارت مبتنی بر هوش مصنوعی فرصتی برای حمایت از بیمارانی فراهم میکند که منزوی، از نظر جغرافیایی دور هستند یا از حمایت اجتماعی برخوردار نیستند.
تنها با یک گوشی هوشمند و دسترسی به اینترنت، مردم اکنون می توانند از ابزارهای هوش مصنوعی مانند Woebot، Wysa، Tess و Replika استفاده کنند که مکالمات درمانی مانند را از طریق ربات های چت ارائه می کنند. این پلتفرمها از پردازش زبان طبیعی برای ارائه حمایت عاطفی و تکنیکهای رفتاردرمانی شناختی بدون انگ مرتبط با درمان سنتی استفاده میکنند.
در سراسر جهان، هوش مصنوعی با خدمات سلامت روان ادغام می شود. ایالات متحده و بریتانیا ابتکارات مورد حمایت دولت را اتخاذ کرده اند که از هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل پیش بینی و تشخیص زودهنگام اختلالات سلامت روان استفاده می کند. در همین حال، شرکت هایی مانند Intellect سنگاپور و Wazi کنیا خدمات بهداشت روان مبتنی بر هوش مصنوعی را در مناطق محروم گسترش می دهند و Yana مکزیکی پشتیبانی شخصی از طریق دستیاران مجازی ارائه می دهد.
بررسی واقعیت مجازی:
اگرچه پیشرفتها با سرعت سرسامآوری پیش میروند، اما مطالعات در مورد اثربخشی هوش مصنوعی در درمان در حال ظهور هستند. محققان در حال توسعه مدل هایی برای تشخیص خودکار شرایطی مانند اضطراب و افسردگی هستند که می تواند دقت و کارایی را بهبود بخشد. به عنوان مثال، مدلی از دانشگاه South-Central Minzu به 96 درصد دقت در تشخیص افسردگی بر اساس تغییرات صوتی دست یافت ، و مطالعه دیگری از دانشگاه سوربن در حال تجزیه و تحلیل امواج صوتی از طریق اپلیکیشن های گوشی های هوشمند برای تشخیص اختلالات روانپزشکی است.
با این حال، بسیاری از کارشناسان احتیاط را توصیه کرده اند. در توصیهای که در سال گذشته توسط انجمن روانپزشکی آمریکا صادر شد، پزشکان باید نقش فعالی در نظارت داشته باشند و به هوش مصنوعی بهعنوان ابزاری برای تقویت به جای جایگزینی تصمیمگیری بالینی نگاه کنند.
علاوه بر این، اتکای شدید به هوش مصنوعی در درمان باعث ایجاد نگرانیهای جدی در مورد حفظ حریم خصوصی و امنیت دادهها میشود. با توجه به اینکه کاربران اطلاعات عمیقا شخصی را با این پلتفرم ها به اشتراک می گذارند، عواقب داده های در معرض خطر می تواند ویرانگر باشد.
تعداد کمی از پلتفرمها با مقررات حفظ حریم خصوصی مانند قانون قابلیت حمل و پاسخگویی بیمه سلامت در ایالات متحده مطابقت دارند، و دامنه قوانین جهانی حفظ حریم خصوصی دادهها و استانداردهای انطباق بسیار متفاوت است.
Brad Gescheider ، مدیر ارشد تجاری Woebot گفت: «نداشتن نظارت بالینی بر روی تک تک پاسخ هایی که یک ربات چت قرار است به کاربر ارائه دهد، بسیار خطرناک است. “به وضوح برخی از بازیگران بد در فضا وجود دارند که بدون آن سطح نظارت از فناوری استفاده می کنند.”
او افزود: “اگر شما مطابق با HIPAA نیستید، اگر به نوعی کنترل های طراحی اضافی را انجام نمی دهید و به نحوه درست ساخت نرم افزار درجه پزشکی پایبند نیستید، فکر می کنم بیماران را در معرض خطر قرار می دهید.” .
شمشیر دولبه:
مدلهای هوش مصنوعی، از جمله ChatGPT، اغلب سوگیریهای ذاتی در دادههای آموزشی خود را تداوم میدهند. یک مطالعه در ماه مارس منتشر شده در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم نشان داد که یک مدل هوش مصنوعی در تشخیص افسردگی در بیماران آفریقایی آمریکایی نسبت به بیماران سفیدپوست بسیار کمتر موثر است. سانی رای ، نویسنده ارشد این مطالعه گفت: «ممکن است برای یادگیری الگوهای افسردگی در افراد سیاه پوست در مقایسه با افراد سفیدپوست به داده های بیشتری نیاز داشته باشیم.
این می تواند به دلیل اتکای هوش مصنوعی به داده های آموزشی باشد که اغلب به سمت جوامع سفیدپوست منحرف می شود و همچنین پایگاه توسعه دهندگان سفیدپوست نامتناسب. تلاشها برای رسیدگی به این موضوع، مانند ابتکارات دادههای متنوع و انگیزههای استخدام فراگیر برای تیمهای فناوری، بهصورت جزئی باقی میماند.
در همین حال، یافتههای منتشر شده در JMIR mHealth و uHealth نشان داد که در حالی که پشتیبانی دوستانه و همیشه در دسترس چتباتها باعث ایجاد راحتی میشود، اتکا به رباتهای گفتگو گاهی اوقات جایگزین ارتباطات واقعی میشود. برخی از کاربران پیوستهایی را به چتباتهای خود ایجاد کردهاند و گاهی ربات را به سیستمهای پشتیبانی خودشان ترجیح میدهند.
علیرغم در دسترس بودن 24 ساعته، چت ربات ها هنوز برای شناسایی دقیق موقعیت های بحرانی تلاش می کنند. نویسندگان میگویند: «این بر عهده کاربران است که به چتباتها اطلاع دهند که در حال تجربه یک بحران هستند».
مکمل در مقابل رقابت:
علیرغم پیشرفت ها، جنبه های اساسی درمان وجود دارد که هوش مصنوعی نمی تواند آنها را تکرار کند. همدلی، شهود و توانایی حرکت در پویایی های عاطفی پیچیده به عنوان مهارت های انسانی منحصر به فرد باقی می ماند. تحقیقات روی تست قضاوت عملی توسط پرمنات و همکارانش اهمیت قضاوت دقیق در محیطهای بالینی را برجسته میکند، بهویژه هنگامی که درمانگرهای انسانی نشانههای احساسی را تفسیر میکنند و رویکردهای خود را با نیازهای فردی بیماران تنظیم میکنند.
همانطور که هوش مصنوعی به تکامل خود ادامه می دهد، این پتانسیل را دارد که نقش مهم تری در خدمات بهداشت روان ایفا کند. علیرغم خطرات مرتبط، هوش مصنوعی میتواند با ارائه پشتیبانی بین جلسات یا زمانهای انتظار طولانی، مکمل درمان سنتی باشد و فاصله بین قرار ملاقاتها را پر کند.
جسیکا جکسون ، رئیس کمیته مشاوره فناوری سلامت روان APA گفت: گر مردم نتوانند هزینههای درمانی را بپردازند، نمیتوانیم آنها را از ورود به رایانه و صحبت با یک ربات چت منع کنیم. ما نمیتوانیم این را کنترل کنیم، بنابراین چگونه میتوانیم مشارکتهای استراتژیک ایجاد کنیم که به ما در پذیرش و بهینهسازی آن کمک کند؟
با توجه به تجربه خودتون توی عصر هوش مصنوعی نظر شما در مورد کمک چت بات ها سلامت روان بشر چیه؟
on آیا یک ربات می تواند روان درمانگر جدید شما باشد؟