سه قانون رباتیک رادنی بروکس: آنچه در مورد ربات های واقعی مستقر در دنیای واقعی باید بدانید

رادنی بروکس، پروفسور رباتیک پاناسونیک (بازنشسته) در MIT است، جایی که او مدیر آزمایشگاه هوش مصنوعی و سپس CSAIL بود. او یکی از بنیانگذاران iRobot ،Rethink Robotics و Robust AI بوده است؛ جایی که در حال حاضر مدیر ارشد فناوری است.

در اینجا برخی از چیزهایی است که او در مورد رباتیک پس از تقریباً پنج دهه کار در این زمینه آموخته میخوانیم. رادنی بروکس : به افتخار آیزاک آسیموف و آرتور سی کلارک، دو نویسنده داستان های علمی تخیلی دوران کودکی من، آنها را سه قانون رباتیک خود می نامم.

  1. ظاهر بصری یک ربات قول می دهد که چه کاری می تواند انجام دهد و چقدر هوشمند است. باید آن وعده را عملی کند یا کمی بیش از حد تعهد کند وگرنه پذیرفته نخواهد شد.
  2. وقتی روبات‌ها و افراد در یک فضا با هم زندگی می‌کنند، ربات‌ها نباید کارگزاری مردم را از بین ببرند، به‌ویژه زمانی که روبات‌ها از کار می‌افتند، چرا که در بعضی مواقع ناگزیر می‌شوند.
  3. فناوری‌های روبات‌ها به بیش از 10 سال بهبود مستمر فراتر از نمایش‌های آزمایشگاهی وظایف هدف نیاز دارند تا به کم‌هزینه‌ای رسیده و محدودیت‌های آن‌ها به خوبی مشخص شود که بتوانند 99.9 درصد از زمان‌ها را ارائه دهند. هر 10 سال دیگر، 9 مورد دیگر در قابلیت اطمینان بدست می آید.

در زیر هر یک از این قوانین را با جزئیات بیشتری توضیح داده میشود:

توجه داشته باشید که این قوانین از نقطه نظر کار ربات‌ها در دنیای واقعی نوشته شده‌اند، جایی که مردم برای آنها پول می‌پردازند و مردم خواهان بازگشت سرمایه‌شان هستند. این با نمایش ربات ها یا فناوری های ربات در آزمایشگاه بسیار متفاوت است.

در آزمایشگاه فالانژی از دانشجویان فارغ التحصیل وجود دارد که مشتاق هستند آخرین ایده خود را که روی آن بسیار سخت کار کرده اند، نشان دهند تا قابل قبول بودن آن را نشان دهند. علاقه آنها در این است که نشان دهند یک تکنیک یا فناوری توسعه یافته قابل قبول و امیدوارکننده است. آنها تمام توان خود را برای پرستاری از ربات از طریق نمایش انجام خواهند داد تا این نکته را بیان کنند، و مشتاقانه همه چیز را در مورد آنچه توسعه داده اند و آنچه ممکن است در آینده رخ دهد، توضیح خواهند داد.

در دنیای واقعی فقط مشتری یا کارمند یا خویشاوند مشتری وجود دارد. ربات باید بدون دخالت خارجی از سوی افرادی که آن را طراحی و ساخته اند کار کند. باید تجربه خوبی برای اطرافیانش باشد، در غیر این صورت فروش بیشتری به آن و شاید دیگر مشتریان نخواهد داشت.

بنابراین این قوانین مربوط به کارهایی نیستند که ممکن است یا می توان انجام داد. آنها در مورد روبات های واقعی هستند که در دنیای واقعی مستقر شده اند. قوانین مربوط به نمایش تحقیقاتی نیستند. آنها در مورد روبات ها در زندگی روزمره هستند.

قولی که از روی ظاهر داده شده است

شرکت های مختلفی که رادنی انواع و اقسام ربات ها را تولید کرده و آنها را در مقیاس بزرگ فروخته اند. زمانی که ربات طراحی می شود، فکر زیادی به ظاهر بصری آن می پردازد، زیرا به خریدار یا کاربر می گوید که از آن چه انتظاری داشته باشد.

Roomba، از iRobot، شبیه یک دیسک تخت است. کف ها را تمیز می کند. شکل دیسک به گونه‌ای بود که می‌توانست در جای خود بچرخد بدون اینکه به چیزی که قبلاً برخورد نکرده بود ضربه بزند. مشخصات کم دیسک به گونه‌ای بود که می‌توانست در آشپزخانه‌ها زیر انگشتان پا قرار بگیرد و کفی را که فقط کمی با کابینت آشپزخانه آویزان شده است تمیز کند. به نظر نمی رسد که بتواند از پله ها بالا و پایین یا حتی یک پله بالا یا پایین در خانه برود و نمی تواند. یک دسته دارد که به نظر می رسد می تواند توسط یک نفر برداشته شود و می تواند باشد. برخلاف خیالی Rosey the Robot به نظر نمی رسد که بتواند پنجره ها را تمیز کند و نمی تواند. کف ها را تمیز می کند و بس.

Packbot ، ربات نظامی قابل کنترل از راه دور، همچنین از iRobot، در واقع بسیار متفاوت به نظر می رسید. چرخ‌هایی مانند یک مخزن مینیاتوری دارد و این ظاهر به هر کسی که به آن نگاه می‌کند این نوید را می‌دهد که می‌تواند از زمین‌های ناهموار عبور کند و قرار نیست پله‌ها یا سنگ‌ها یا قطره‌هایی در زمین متوقف شوند. هنگامی که فاجعه فوکوشیما اتفاق افتاد، در سال 2011، Packbots توانستند در ساختمان‌های رآکتوری که در اثر سونامی شکسته شده و ویران شده بودند، کار کنند، دستگیره‌های درها را با کنترل از راه دور باز کنند، از پله‌های پوشیده از آوار بالا بروند و دوربین‌های خود را در فشار آنالوگ قرار دهند. گیج‌سنج‌های دما به طوری که کارگرانی که سعی می‌کردند ایمن نیروگاه هسته‌ای را ایمن کنند، اطلاعاتی در مورد آنچه در مناطق بسیار پرتوزای نیروگاه اتفاق می‌افتد، داشتند.

هدف این قانون اول رباتیک این است که در مورد اینکه یک ربات بیشتر از آنچه هست به نظر برسد، هشدار می دهد. شاید با این کار سرمایه‌گذاری برای شرکت شما تامین شود و سرمایه‌گذاران به این باور برسند که به مرور زمان ربات قادر به انجام تمام کارهایی است که ظاهر فیزیکی‌اش نشان می‌دهد که ممکن است انجام دهد. اما وقتی نمی تواند کارهایی را انجام دهد که چیزی با آن ظاهر فیزیکی می تواند انجام دهد، مشتریان را ناامید می کند. گلم کردن یک ربات خطر آن را دارد که ربات به عنوان یک محصول واقعاً چه کاری انجام دهد. این خطر ناامید کردن مشتریان را به همراه دارد. و مشتریان ناامید نه حامی محصول/ربات شما هستند و نه خریدارهای مکرر.

حفظ آژانس مردمی

بدترین کاری که یک ربات می تواند در محل کار برای پذیرش آن توسط مردم انجام دهد این است که کار یا زندگی آنها را سخت تر کند، با اجازه ندادن به آنها کاری که باید انجام دهند.

روبات‌هایی که در بیمارستان‌ها کار می‌کنند و ملحفه‌ها یا ظروف کثیف را از کف بیمار تا جایی که قرار است تمیز کنند، می‌برند، به این منظور زندگی پرستاران را آسان‌تر می‌کنند. اما اغلب آنها دقیقا برعکس عمل می کنند. اگر ربات‌ها از اتفاقی که در حال رخ دادن است آگاه نباشند و در مواقع اضطراری از مسیر خود خارج نشوند، احتمالاً برخی از کار نجات‌دهنده‌ی پرستاران را مسدود می‌کنند – مثلاً یک گارنی را با یک بیمار بدحال روی آن هل می‌دهند. آنها باید برای درمان فوری باشند. این چنین روباتی را برای کارکنان بیمارستان محبوب نمی کند. در کارکرد اصلی شغلی آنها که کارکنان به آن افتخار می کنند و انگیزه آنها برای انجام چنین کاری مختل شده است.

یک رفتار کمتر، اما هنوز غیرقابل قبول ربات‌ها در بیمارستان‌ها، منتظر ماندن آن‌ها در جلوی درهای آسانسور، مرکزی و مسدود کردن افراد است. انجام برخی کارها را برای افراد سخت تر می کند که همیشه در آن محیط باید انجام دهند – ورود و خروج از آسانسور.

آن دسته از افراد که در سانفرانسیسکو یا آستین تگزاس زندگی می کنند، در چند سال گذشته دیدگاه های دست اولی از روبات هایی داشته اند که روزانه مردم را آزار می دهند. ربات‌های مورد بحث ، وسایل نقلیه خودرانی بوده‌اند که در شهر بدون سرنشین انسانی حرکت می‌کنند. من هر بار که خانه ام را ترک می کنم، چه پیاده یا با ماشین، این ربات ها را می بینم.

برخی از وسایل نقلیه به دلیل مسدود کردن تقاطع ها بدنام بودند و هیچ کاری نمی توانستند سایر رانندگان، عابران پیاده یا پلیس انجام دهند. فقط باید منتظر می ماندیم تا یک اپراتور از راه دور که در اعماق شرکتی که آنها را مستقر کرده بود پنهان شده بود، تصمیم گرفت به وسیله نقلیه گیر کرده توجه کند و آن را از سر راه مردم دور کند. بدتر از آن، آنها در صحنه آتش سوزی که در آن ماشین های آتش نشانی و آتش نشان ها و ساختمان های واقعی آتش گرفته بودند، سرگردان می شدند، گیج می شدند و فقط گاهی بالای شیلنگ های آتش نشانی می ایستند.

هیچ راهی برای جابجایی خودروها و ارتباط آتش نشانان با آنها وجود نداشت. این برخلاف خودرویی است که توسط یک راننده انسان هدایت می شود. آتش نشانان می توانند از تعاملات اجتماعی عادی خود برای برقراری ارتباط با راننده استفاده کنند و از موقعیت ممتاز خود در جامعه به عنوان پاسخ دهندگان خط مقدم برای اعمال فشار اجتماعی بر یک راننده انسانی برای همکاری با آنها استفاده کنند. در مورد وسایل نقلیه خودران اینطور نیست.

وسایل نقلیه خودران از افرادی که به طور منظم در خیابان‌ها مشغول به کار بودند، آژانس را گرفتند، اما بدتر از آن، آتش‌نشانانی را که نقش آنها محافظت از انسان‌های دیگر است، گرفت. ربات‌های مستقر که به مردم احترام نمی‌گذارند و کاری که باید انجام دهند، مورد احترام مردم قرار نخواهند گرفت و روبات‌ها در نهایت مستقر نمی‌شوند.

ربات های قوی که هر بار کار می کنند

ساخت ربات هایی که به طور قابل اعتماد در دنیای واقعی کار می کنند سخت است. در واقع، ساختن هر چیزی که به صورت فیزیکی در دنیای واقعی کار کند و قابل اعتماد باشد، بسیار سخت است.

برای اینکه مشتری از یک ربات راضی باشد، باید هر بار که کاری را امتحان می کند، به نظر می رسد که کار می کند، در غیر این صورت، کاربر را ناامید می کند تا جایی که او سوال می کند که آیا این کار باعث بهتر شدن زندگی آنها می شود یا خیر.

اما ظاهر در اینجا به چه معناست؟ این بدان معنی است که کاربر می تواند این فرض را داشته باشد که کار می کند، به عنوان درک پیش فرض خود از آنچه در جهان اتفاق می افتد.

بخش دشوار این است که ربات ها با دنیای فیزیکی واقعی تعامل دارند.

برنامه‌های نرم‌افزاری با یک ماشین انتزاعی که به خوبی درک شده‌اند تعامل دارند، بنابراین به‌گونه‌ای شکست نمی‌خورند که دستورالعمل‌های موجود در آن‌ها به روشی ثابت توسط سخت‌افزاری که روی آن اجرا می‌شوند، اجرا نشود. همین برنامه‌ها ممکن است با دنیای فیزیکی تعامل داشته باشند، خواه یک انسان، یک اتصال شبکه یا یک دستگاه ورودی مانند ماوس باشد. پس از آن است که برنامه ها ممکن است شکست بخورند زیرا دستورالعمل های موجود در آنها بر اساس فرضیاتی در دنیای واقعی است که برآورده نشده اند.

ربات‌ها در دنیای واقعی تحت تأثیر نیروها قرار می‌گیرند، تابع موقعیت دقیق اشیاء نسبت به آنها، و در معرض تعامل با انسان‌هایی هستند که در رفتارشان بسیار متغیر هستند. هیچ تیمی از دانشجویان فارغ التحصیل یا مهندسان جوان مشتاق موفقیت این ربات در ۸۳۵۴مین تلاش برای انجام همان کاری که قبلاً بارها کار کرده است وجود ندارد. دریافت نرم افزاری که به اندازه کافی با تغییرات نامطمئن جهان در آن نمونه خاص و آن لحظه خاص سازگار شود، جایی است که چالش واقعی در رباتیک ایجاد می شود.

ویدیوهایی که ظاهر عالی دارند، مانند کار کردن هر بار برای یک مشتری نیستند. بیشتر آنچه در اخبار درباره روبات ها می بینیم، نمایش های آزمایشگاهی است. هیچ اطلاعاتی در مورد کلی بودن راه حل وجود ندارد، و همچنین تعداد زیادی طول کشید تا ویدیوی نمایش داده شده دریافت شود. حتی بدتر از آن، گاهی اوقات ویدیوها از راه دور یا چندین برابر سرعت می گیرند.

رادنی برکس میگوید : من به ندرت دیده ام که فناوری جدیدی که کمتر از ده سال از نسخه آزمایشی آزمایشگاهی گذشته باشد، آن را به یک ربات مستقر تبدیل کند. زمان می برد تا ببینیم این روش چقدر خوب کار می کند، و آنقدر خوب توصیف شود که بعید است در یک ربات مستقر که به تنهایی در دنیای واقعی کار می کند، شکست بخورد. حتی در این صورت نیز شکست‌هایی وجود خواهد داشت، و سال‌های بیشتری طول می‌کشد تا مناطق مشکل‌دار را تکان دهیم و آن را به روش دفاعی در محصول ربات بسازیم تا این شکست دوباره تکرار نشود.

بیشتر ربات ها به دکمه های کشتن یا استاپ روی آنها نیاز دارند تا انسان بتواند آنها را خاموش کند. اگر مشتری نیاز به زدن آن دکمه را احساس کند، آنگاه افرادی که ربات را ساخته و فروخته اند شکست خورده اند. آن‌ها نتوانسته‌اند آنقدر خوب کار کند که ربات هرگز در حالتی قرار نگیرد که همه چیز به این اشتباه پیش می‌رود.

‌ on سه قانون رباتیک رادنی بروکس: آنچه در مورد ربات های واقعی مستقر در دنیای واقعی باید بدانید

ارسال دیدگاه